قتل برادرزاده با سم مار

رئیس پلیس آگاهی پایتخت از دستگیر مردی خبر داد که به علت اختلافات مالی با برادرش، با اجیر کردن ۲ موتورسوار و وعده کار در مغازه چمدان‌فروشی، برادرزاده‌اش را به قتل رساند

ایلنا/ سردار کارآگاه علی ولی‌پور گودرزی، رئیس پلیس آگاهی تهران بزرگ در تشریح جزئیات این خبر گفت:  چهارم شهریورماه امسال،  مردی ۶۵ ساله با مراجعه به پلیس آگاهی تهران، مرگ مشکوک پسر ۲۳ ساله را  در بیمارستان فیروزگر به کارآگاهان اطلاع داد. 

وی افزود: با اعلام این خبر، تیمی زبده از کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی بررسی موضوع را برعهده گرفتند و با دعوت از شاکی، وی به کارآگاهان گفت که «فرزندم  قصد داشت یک باب مغازه متعلق به خودم را در خیابان منوچهری تهران  به عنوان کافه دایر کند. در این راستا  روز سوم شهریورماه برای نظافت مغازه با موتورسیکلت از منزل خارج شد. ولی حوالی ساعت ۱۶ با مادرش تماس و بیان کرد که بی‌حال هستم و قصد دارم به پزشک مراجعه کنم. سپس فرزندم به صورت سرپایی به بیمارستان فیروزگر مراجعه کرد و پس از بستری به حالت کما رفت و بدون تشخیص پزشکی به علت مشکوکی فوت کرد.» 

این مقام ارشد  انتظامی ادامه داد: بلافاصله کارآگاهان به بیمارستان فیروزگر مراجعه کردند، ولی آثار ضرب‌وجرحی در متوفی مشهود نبود و با انجام تحقیقات میدانی، محدوده  محل سکونت و محل کار متوفی مشخص شد که پسر جوان حوالی ساعت ۴ بعد از ظهر محل کار خود را ترک کرده است و  قصد ورود به مغازه پیتزافروشی در نزدیکی محل کارش را داشته که ۲ موتورسوار با استفاده از یک دستگاه موتورسیکلت پلاک مخدوش در حالی که  صورت خود را به طور کامل پوشانده‌اند به وی نزدیک می‌شوند و با زدن ضربه‌ای به کتف او، به سرعت از محل متواری می‌شوند. 

رئیس پلیس آگاهی تهران بزرگ با  بیان این که تعدادی از افرادی که با مرد جوان در ارتباط بودند، شناسایی و به پلیس آگاهی دعوت شدند، افزود: با دعوت این افراد  سرنخی در اختیار کارآگاهان قرار نگرفت و آنها اطلاعی از قتل این پسر جوان نداشتند. 

وی  ادامه داد: در شاخه دیگری از تحقیقات پلیسی،  اعضای خانواده متوفی مورد تحقیق کارآگاهان قرار گرفتند و مشخص شد که پدر متوفی با از قبل با برادرش دارای اختلافات مالی است و همین سرنخ کافی بود تا کارآگاهان با  استفاده از روش‌های نوین کشف جرم ارتباط عموی متوفی و دوستش را در صحنه قتل ردیابی کنند. 

ولی‌پور گودرزی ادامه داد: با استفاده از روش‌های نوین کشف جرم، هویت موتورسواران  شناساسی و مشخص شد هر دو متهم به تازگی توسط ماموران انتظامی شهر شیراز به جرم مزاحمت به شهروندان دستگیر شده‌اند و در زندان شیراز محبوس هستند. 

رئیس پلیس آگاهی تهران گفت: هر دو متهم پس از هماهنگی‌های قضایی به اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ انتقال داده شدند و متهمان در ابتدا منکر ارتکاب قتل بودند، ولی در پی‌جویی‌های انتظامی در نهایت احدی از موتورسواران لب به اعتراف گشود و اظهار داشت که «من و همدستم  از طریق یکی از دوستان عموی متوفی با او آشنا شدیم و قرار بود در مغازه چمدان‌فروشی متعلق به عموی مقتول شروع به کار کنیم که با پیشنهاد عموی مقتول با دریافت مبلغی قرار شد برادرزاده‌اش را کمی گوشمالی دهیم. با زیر نظر گرفتن محل‌های تردد متوفی، در نهایت  با خرید  اینترنتی یک  مار سمی و گرفتن زهر آن، در نهایت در  روز حادثه  در حالی که مقتول قصد داشت وارد مغازه‌ای شود، با زدن ضربه‌ای به کتف وی، سم مار را به بدن او تزریق کردیم و به‌سرعت از محل متواری شدیم و مدتی زندگی مخفیانه خود را در شمال کشور ادامه دادیم و سپس برای یافتن کار به شهر شیراز مراجعه کردیم.» 

براساس گزارش پایگاه خبری پلیس، این مقام ارشد انتظامی در پایان تصریح کرد: با دستور قضایی، عموی قاتل و همدستش به اتهام معاونت در قتل عمدی دستگیر شدند و با قرار بازداشت موقت برای تحقیقات تکمیلی در اختیار کارآگاهان این پلیس قرار دارند. کشف جزئیات پرونده کماکان ادامه دارد. 

گفتنی است، در فیلمی که توسط مرکز اطلاع‌رسانی فرماندهی انتظامی تهران بزرگ منتشر شده است، لحظه‌ای نشان داده می‌شود که سرنشینان موتورسیکلت به قربانی نزدیک می‌شوند و در یک لحظه سرنگ حاوی سم مار را به بدن وی زده و سم را تزریق می‌کنند. 

«چرمهین» همیشه به من انرژی داده، مثل خورشیدی که غروب ندارد/ در ناسا آموختم که نظم مهم‌تر از نبوغ است/ بین زمین و آسمان زیستم، اما دلم همیشه روی خاک ایران بود

بیشتر بخوانید:

ورود مار سمی به کارگاهی در جنوب تهران

دستگیری قاتل مسلح که عروس خود را به قتل رسانده بود!

اعتراف متهم به قتل خونین مرد گمشده در جنوب تهران

اعتراف پدری به قتل دخترش در خانه مجردی شرق تهران

تماشاخانه

سوزاندن گازهای سمی و مردمی که نمی‌توانند درست نفس بکشند / چه کسی می‌تواند اسید سولفوریک را تنفس کند؟ انتظار زیادی که از مردم غیزانیه دارند! (فیلم)

هوشنگ مرادی کرمانی: من ظرف شش هفت سال تمام سرپرست‌هام رو از دست دادم (فیلم)

فیلم های دیگر