۲۲ آبان ۱۴۰۴
به روز شده در: ۲۲ آبان ۱۴۰۴ - ۱۹:۱۹
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۷۳۴۲۶۸
تاریخ انتشار: ۱۵:۳۵ - ۰۱-۰۴-۱۳۹۹
کد ۷۳۴۲۶۸
انتشار: ۱۵:۳۵ - ۰۱-۰۴-۱۳۹۹

عافیت‌آبادِ قاضی منصوری!

می توان ادعا کرد سخت‌گیری‌ها و برخوردهای قاضی فراری بیش از آن که اعتقادی و از سر وفاداری باشد برای منافع نامشروع شخصی خود بوده است...

عصر ایران؛ مهرداد خدیر- اکنون که نه تنها تشتِ رسواییِ قاضی فراری غلامرضا منصوری از بام به زیر افتاده که خود او هم از بالای هتل دوک رومانی به پایین سقوط کرده و مُرده است می‌توان نکته‌ای را بازگفت. 

 
اتهام او در پروندۀ اکبر طبری دریافت 500 هزار یورو (رشوه) است ولی وقتی نام او اعلام شد روزنامه‌ نگاران بازداشت شده در سال 91 اعلام کردند او همان قاضی‌یی است که حکم بازداشت آنان را صادر کرده بود و اندک اندک فاش شد که پرونده‌های مهم سیاسی و مطبوعاتی در اختیار او بوده و اتفاقا سخت‌گیری‌های فراوان هم داشته که می‌توان به عنوان «آزار» هم تلقی کرد. مثلا این که وثیقۀ ملکی سال‌ها آزاد نشود یا بدون احضار جلب کند و مانند اینها.

نکتۀ مورد نظر این است که در پرونده‌های سیاسی و امنیتی و مطبوعاتی سخت می‌گرفته تا جای دیگر بتواند منافعی برای خود دست و پا کند نه آن که رفتار او از سر وفاداری یا اعتقاد باشد.

عافیت‌آبادِ قاضی منصوری!

به عبارت دیگر با فشار به روزنامه‌نگاران و ژست وفاداری، برای خود حاشیۀ امنیت درست می‌کرده تا مورد وثوق قرار گیرد و بتواند از این اعتماد برای جلب منافع نامشروع شخصی استفاده کند.

سال‌ها پیش فردی مدام به من مراجعه می‌کرد تا به سرمایه‌گذاری در شرکت هرمی دعوت کند و وقتی دلیل مخالفت من را جویا شد به او گفتم: برای این که مانند تو ناچار نشوم دیگران را به این ورطه بیندازم تا خودم بخواهم از روی آنها عبور کنم.

در عین حال به او گفتم: تمام حرف‌های تو نادرست نیست و واقعاً شاید بتوان به آلاف و الوفی رسید اما آن طرفِ باتلاق است و برای عبور از این باتلاق باید دیگران را درون آن انداخت و پای‌مان روی سر آنها بگذاریم و عبور کنیم. شکل غیر انسانی و پلید داستان همین است. تو از آن سوی باتلاق می‌گویی ولی از خود باتلاق نه!

حالا به ماجرای قاضی فاسد برمی‌گردیم. بر پایۀ تمثیل بالا می‌توان گفت منصوری رشوه‌خوار روزنامه‌نگاران بی‌گناه را وسیلۀ اثبات وفاداری خود کرده بود و آنان را در باتلاق می‌انداخت تا پای خود را روی سر آنها بگذارد و خودش به جایگاهی و در نتیجه پول برسد؛ کثیف‌ترین پول.

با این که نسبتی با گرایش‌های سیاسی علیرضا قزوه ندارم و با اشعار سال‌های اخیر او ارتباط برقرار نمی‌کنم اما یکی از اشعار قدیمی و بسیار مشهور او را دوست دارم:

سخت گمنام‌اید اما ای شقایق سیرتان
کیسه می‌دوزند با نام شما شیادها

با شما هستم که فردا کاسۀ سرهایتان
خشت می‌گردد برای عافیت‌آبادها

قاضی منصوری با آن سخت‌گیری‌ها می‌خواست عافیت‌آباد خود را با خشت سر دیگران بنا کند.

عافیت‌آبادِ قاضی منصوری!

نکتۀ مورد نظر همین است: ظاهر را حفظ می‌کرده تا پشت پرده زد و بند کند. عین این جمله را خوش‌بختانه آقای زاکانی هم گفته است. این که «ظاهر انقلابی به خود می‌گرفته اما در واقع اهل زد و بند بوده است».

بر این اساس می‌توان گفت پای خود را روی سر اهل فکر می‌گذشته تا به آن سو برسد. به کجا رسید؟!

----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

     بیشتر بخوانید:

 

 

 

 

 

پربیننده ترین پست همین یک ساعت اخیر
ارسال به دوستان
ورود کد امنیتی
captcha
آمریکا: رویدادهای کرانه باختری می‌تواند آتش‌بس غزه را تضعیف کند درخواست آیت‌الله جوادی آملی از عموم مردم برای خواندن نماز باران فلاحت پیشه: نمی تواند! در هیچ دولتی به اندازه این دولت تکرار نشده است/ اعتماد به نفس پزشکیان را گرفته‌اند شهادت ۲۶۰ نفر در غزه از زمان آتش‌بس  چای سرد‌؛ از طنز تا تراژدی/ دربارۀ فیلمی رها شده از حبس و سانسور  ناترازی انرژی؛ سازمان جدید زیر نظر رئیس‌جمهور راه‌اندازی شد ترکیب تیم ملی فوتبال ایران برابر کیپ‌ورد کشف ۱۴۰ ماینر توسط اطلاعات سپاه در کرمانشاه دومین جلسه شورا برای انتخاب شهردار اهواز به نتیجه نرسید ماینرهای غیرمجاز، فشار ۱۰ تا ۱۵ درصدی بر شبکه برق تابستانی چگونه از رابطه با فرد خود شیفته خارج شویم؟ قنبری: تحریم‌ها پایان راه نیست؛ با تنوع مسیرها بی‌اثر می‌شوند تمدید مهلت ارسال اظهارنامه مالیات ارزش افزوده تابستان تا دوشنبه معامله پنهان؛ صادرات تراشه‌های آمریکایی به چین عصر سوخت‌های فسیلی به روزهای آخر خود نزدیک می‌شود