۲۹ آبان ۱۴۰۴
به روز شده در: ۲۹ آبان ۱۴۰۴ - ۱۵:۲۰
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۶۳۷۰۸۹
تاریخ انتشار: ۰۸:۳۲ - ۰۱-۰۸-۱۳۹۷
کد ۶۳۷۰۸۹
انتشار: ۰۸:۳۲ - ۰۱-۰۸-۱۳۹۷

مرد جوان: همکارم خامم کرد دخترش خیلی باکلاس است و بعد ازدواج فهمیدم چه فریبی خورده‌ام!

دیگر صبرم به سر آمد و روزی به مادر همسرم اعتراض کردم اما او با شنیدن حرف هایم از کوره در رفت و سر و صدا به پا کرد و به من گفت مگر اسیر و کلفت گرفته ام که مانع خروجش از خانه می شوم و او هر کاری که دلش می خواهد انجام می دهد.

ذهنم را تسخیر کرده بود و فکر می کردم اگر با او زیر یک سقف زندگی کنم خوشبخت خواهم شد. البته او را چند بار بیشتر ندیده بودم. به خاطر کارم خیلی با مادر دختر مورد علاقه ام برخورد داشتم و در ظاهر او یک زن شیک پوش بود و مدام پیش من از دخترش تعریف می کرد که چه هنرهایی دارد.

به گزارش خراسان، مرد جوان تعریف می کند: آن قدر خام حرف های همکارم شدم که فکر می کردم او و دخترش واقعا در خانه چنین اخلاق هایی دارند و بدون تحقیقات فقط به حرف های او بسنده کردم. پایم را در یک کفش کردم و از مادرم خواستم هر طوری که شده باید به خواستگاری دختر مورد علاقه ام برویم.

مادرم از عجله من غافلگیر شده بود و بعد از این که با اصرار و تهدید من پا پیش گذاشت به من گفت آن چیزی که دیده ام ظاهر قضیه است اما اصلاً گوشم به این حرف ها بدهکار نبود. بالاخره پای سفره عقد با دختر مورد علاقه ام نشستم، دست از پا نمی شناختم و از این که با یک خانواده باکلاس وصلت کرده بودم خوشحال بودم، اما همه این ها سرابی بیش نبود.
هنوز چند روزی از نامزدی مان نگذشته بود که همسرم رفتارهای بچگانه اش را بروز داد. از نوع حرف زدن و لباس پوشیدنش خوشم نمی آمد و از همه بدتر بر خلاف ظاهر مرتبش در بیرون در داخل خانه به نظافت اهمیت نمی داد. نامزدم با مادرش خواستار گشت و گذار و خرید در مراکز تفریحی بودند و اصلاً به من و پدر همسرم توجهی نمی کردند، اگر هم حرفی می زدیم یا اعتراضی می کردیم ما را عقب مانده فرض می کردند و با کنایه می گفتند بهتر است در خانه بمانیم و به کارهای آشپزخانه برسیم.
تازه آن موقع بود که متوجه شدم پدر نامزدم چون از آبروریزی واهمه داشت از دست همسرش چه کشیده و دم نزده است. بدجوری در مخمصه ای که خودم مسبب آن بودم گیر افتاده بودم. مدتی این رفتارها مثل خوره از درون من را می خورد و پیش دوست و آشنا از نحوه رفتارهای بچگانه همسرم خجالت می کشیدم. نامزدم مثل دختر بچه ها کفش و لباس می پوشید و حجابش را رعایت نمی کرد.
دیگر صبرم به سر آمد و روزی به مادر همسرم اعتراض کردم اما او با شنیدن حرف هایم از کوره در رفت و سر و صدا به پا کرد و به من گفت مگر اسیر و کلفت گرفته ام که مانع خروجش از خانه می شوم و او هر کاری که دلش می خواهد انجام می دهد. دیگر سکوت را جایز ندانستم و بدون اطلاع خانواده ام به دادگاه آمده ام تا با کمک مشاوران راه درستی را انتخاب کنم .

برچسب ها: ازدواج ، اداره
ارسال به دوستان
ورود کد امنیتی
captcha
تغییر چهره «صحرا اسداللهی» در اتاق گریم؛ از کلاه نایک تا توربان طوسی در نمایش «کورالاین» (عکس) زمین لرزه ۴.۱ ریشتری شویشه را در کردستان لرزاند چگونه یادگیری بیرون از کلاس درس رشد فرزندان مان را تضمین می کند؟ شوگر ددی و شوگر مامی ها: تحولات الگوهای صمیمیت، بدن‌مندی و روابط قدرت تصویب قطعنامه اروپا و امریکا علیه ایران در آژانس: درخواست دسترسی فوری بازرسان به مراکز بمباران شده تصویب قطعنامه علیه ایران در شورای حکام: تهران به عدم پایبندی به تعهدات پادمانی متهم شد 4 ترفند ساده که با آن می‌توان تولیدات هوش مصنوعی را تشخیص داد سیدمحمد خاتمی: از تجربه ژاپن، کره و چین برای ارتباط با جهان الگوبرداری کنیم / ۸۰ درصد مردم ایران سیاسی نیستند و فقط می‌خواهند زندگی کنند کیف اورسایز و استایل آوانگارد «الهام اخوان» در جشنواره ۲۵؛ متفاوت‌ترین چهره اختتامیه! (عکس) کسری بودجه ۱۴۰۴ به ۴۰۰ هزار میلیارد تومان رسید پزشکیان: هیچ ظلمی بزرگتر از دورغ گفتن به مردم نیست / قادریم بدون نفت زندگی کنیم/ 3هزار مگاوات پنل خورشیدی به چرخه تولید وارد کردیم / ادعای دین‌داری بدون رفع نیازهای مردم، بی‌ارزش است بدهی بانکی آینده چقدر به جیب هر ایرانی ضرر زد؟ مرکز پژوهش‌های مجلس: اصلاح پولی بدون کنترل تورم نتیجه‌بخش نیست وزیر رفاه : افزایش واحدهای مسکن کارگری در دستور کار است ترامپ منتشر کرد: فوتبال در کاخ سفید با رونالدو و هوش مصنوعی (فیلم)