۲۵ آبان ۱۴۰۴
به روز شده در: ۲۵ آبان ۱۴۰۴ - ۰۲:۰۰
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۲۰۷۵۷۰
تاریخ انتشار: ۱۴:۵۸ - ۱۵-۰۱-۱۳۹۱
کد ۲۰۷۵۷۰
انتشار: ۱۴:۵۸ - ۱۵-۰۱-۱۳۹۱

مجلس سینه‌زنی که با خنده تمام شد

شبی که حسابی هوس دست انداختن بچه‌ها را کرده بودم، تصمیم گرفتم حالی به جماعت نمازگزار بدهم. حاج آقا شروع به ذکر مصیبت کرد، کم‌کم خودم را به کنار ایشان رساندم و منتظر نشستم. حاج آقا با سر و اشاره پرسید «می‌خونی؟» من هم سرم را به علامت تأیید تکان دادم....
 
فارس: حاج آقا، مداحی مجلس سینه‌زنی را به من سپرد؛ فانوس‌ها خاموش شد؛ جز ذکر «حسین» چیزی بلد نبودم؛ باید یه جوری از مخمصه‌ای که خودم درست کرده بودم، فرار می‌کردم. فریاد حسین حسین بچه‌ها که بیشتر شد از فرصت استفاده کرده و از چادر بیرون زدم.


نمازهای جماعت از باصفاترین و جذاب‌ترین و معنوی‌ترین لحظات حضور در جبهه بود؛ هر نماز، وضعیت خاص خودش را داشت و هیچ کدام از نمازهای یومیه که به جماعت برپا می‌شد، شبیه روز قبل نبود؛ ذکرهای باصفا، رکوع‌ها، سجده‌های با توجه، دعای دست‌های با کرامت و بالاخره تعقیبات و نوافل و گاه ذکر مصیبت و سینه‌زنی...

ذکر مصیبت، به طور معمول توسط روحانی با صفایی که امام جماعت هم بود، اجرا می‌شد و به فراخور، دوستانی که ته صدایی داشتند و در مداحی توان و ذوقی به مداحی و نوحه‌خوانی می‌پرداختند.

شبی که حسابی هوس دست انداختن بچه‌ها را کرده بودم، تصمیم گرفتم حالی به جماعت نمازگزار بدهم. حاج آقا شروع به ذکر مصیبت کرد، کم‌کم خودم را به کنار ایشان رساندم و منتظر نشستم. حاج آقا با سر و اشاره پرسید «می‌خونی؟» من هم سرم را به علامت تأیید تکان دادم.

حاج آقا گریزش را به صحرای کربلا زد و گفت «امشب عزیزمون ما را به فیض اکمل می‌رسونن» و مجلس رو به من سپرد و کمی عقب نشست.

فانوس‌ها به طور معمول، توسط بچه‌ها خاموش شد و فانوسی که جلویم بود را خودم خاموش کردم؛ دم را خواندم و بچه‌ها تکرار کردند «حسین، حسین، حسین». باز تکرار همان دم و با شور بیشتری و با فریاد زدن کلمه جانم.

بچه‌ها دم مقدس «حسین حسین» را تکرار کردند. چیز بیشتری بلد نبودم، باید یه جوری از مخمصه‌ای که خودم درست کرده بودم، فرار می‌کردم. فریاد زدم «قربون صداتون، کربلا می‌خوای، صدا بزن آقا رو...» فریاد حسین حسین بیشتر شد. از فرصت استفاده کرده و از چادر اجتماعات، با سرعت زدم بیرون... برای یه ساعتی بین بچه‌ها آفتابی نشدم.

فردا صبح، بچه‌ها تعریف کردند «که گردان وقتی ذکر حسین حسین رو گفتند، منتظر شدند که مداح ادامه بده، ولی متوجه شدند که اثری از مداح نیست و مجلس با خنده و یک سؤال از همدیگر تمام شد که راستی، کی بود این بچه تخس؟»

روای: عماد سماوات
پربیننده ترین پست همین یک ساعت اخیر
برچسب ها: مجلس ، سینه‌زنی ، جبهه
ارسال به دوستان
ورود کد امنیتی
captcha
علت خشک شدن رودخانه‌ها چیست؟ بررسی نمونه‌های جهانی (اینفوگرافی) مرغان دریایی لحن تند انسان را می‌فهمند! ۱۹۳ کشور جهان بر اساس نسبت بدهی به تولید ناخالص داخلی در ۲۰۲۵ (+ اینفوگرافی) قصه‌های نان و نمک(60)/ سه تا «پ»: پول، پارتی، الکل! ابتلای 184 نفر به تب دنگی در بندرعباس دیپلمات صهیونیست: مخالف فروش جنگنده‌های اف-35 به ترکیه هستیم شاهکار جدید تلسکوپ جیمز وب/ تولد ستارگان در کهکشانی 60 میلیون سال‌نوری دورتر از زمین سردار رادان: رستوران هایی که مشروبات الکلی سرو می کنند پلمپ شدند/ از رئیس قوه قضائیه نیز درخواست کردیم سطح برخوردها را بالاتر ببریم 5 موزه با معماری و آثار جذاب در اروپا شرط تل‌آویو برای فروش اف-35 به ریاض؛ عدم استقرار در غرب عربستان میشل اوباما: آمریکایی‌ها هنوز نمی‌توانند یک رئیس‌جمهور زن را بپذیرند فعالیت ۳۸ اکیپ راهداری لرستان در بارش‌های اخیر ل شو؛ برجسته‌ترین نمونه بروتالیسم مسکونی در حومه پاریس/ سندی از قدرت و خلاقیت معماری در دهه 70 (+عکس) مجتبی محرمی: «با فرشاد پیوس هماهنگ کرده بودیم که من از پشت سرش داور را بزنم» ۳۰۳ هزار تارنما که در زمینه قمار فعالیت می‌کردند، مسدود شدند