۲۲ آبان ۱۴۰۴
به روز شده در: ۲۲ آبان ۱۴۰۴ - ۱۳:۳۲
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۱۹۲۷۵۵
تعداد نظرات: ۱۲ نظر
تاریخ انتشار: ۱۰:۴۸ - ۲۰-۰۹-۱۳۹۰
کد ۱۹۲۷۵۵
انتشار: ۱۰:۴۸ - ۲۰-۰۹-۱۳۹۰

هر کی این جوری عاشقه ... بسم الله

درخواست یک جانباز در آخر عمرش
شاید ده سالی از اون شب می گذره. شبی مثل همه شب های زندگی من و ما. مثل زندگی شما!

از اون شب هایی که سر راحت بر بالش می گذاریم و اصلا خیالمون نیست دوروبرمون چه خبره و مثلا توی بیمارستان بغل خونمون کی داره می میره، شایدم کی زنده می شه!!!

منم مثل شما، و نه پاک و مطهرتر از شما، یه دفعه زد به سرمون که بریم بیمارستان.
بیمارستان ساسان.
دروازه بزرگ باغ شهادت!
"ته خط" همه جانبازان.
هر کی بره، مطمئنا دیگه برنمی گرده.

می گفتند چند روزی هست که اون جا بستریه. خیلی بیشتر از اون که من بی معرفت، اهمیت بدم و برم ملاقاتش.

نمی شناختمش، ولی رزمنده که بود!
باهاش همرزم نبودم، هم دین که بودم!
وای از من و ما با این اخلاقمون.

سوار بر موتور رفتیم بیمارستان.

طبق روال همیشه راه نمی دادند و خوششون می اومد التماس کنیم، که کردیم!
در بخش هم همین مشکل را داشتیم، که با دو سه تا قسم و خواهش تمنا حل شد.

ساعت نزدیک 10 شب بود.
آرام خفته بود در بستر.
شیری آرام گرفته از گزند روزگار.

همین که نزدیک شدیم، چشمانش باز شدند. معلوم بود خواب نبوده، ولی آن قدر دوست ندیده که خسته شده.

به غیر از دختر مظلوم و همسر وفادارش، دیگر کی بود که سراغی از امروز او بگیرد؟!

همان جا کنار تختش ایستادیم به صحبت و بیشتر ذکر خاطره.
می دانستم اذیت می شود، ولی چاره چه بود؟
خودش می خواست.

با صدایی گرفته که با هزار سختی و مشقت از ته حلقومش بالا می آمد، گفت که از "شلمچه" برایش بگویم و گفتم.
از سه راه مرگ. از کربلای پنج و ...
از شهید حاج "محسن دین شعاری".

اشک از گوشه چشمانش جاری شد.
اشکم را خوردم تا فکر نکند کم آورده ام!

 
 

ساکت که شدم، مچ دستم را فشار داد و آرام تر از قبل، ملتمسانه گفت:

- بگو ... بازم بگو ...

خنده ای ساختگی ساختم و گفتم:

- دیگه از چی بگم؟

و او باز گفت:

- از شلمچه ... بازم از شلمچه بگو ...

و من گفتم و گفتم تا این که اشک خودمم جاری شد.

اشک های پاکش بالش را خیس کردند.

دیگر نتوانستم بمانم. ترجیح دادم که بروم. تا فهمید که گفتم:

- خب دیگه خداحافظ ... ما داریم میریم ...

مچ دستم را گرفت و گفت:

- بازم از حاج محسن دین شعاری بگو ...

و باز گفتم.

برای این که نگذارم زیاد اذیت شود و گفتن را تمام کنم، گفتم:

- راستی ببینم، با این حال و روزت، درد هم داری؟

انگار بدترین سخن از دهانم خارج شده!
رنگ به رنگ شد.
اشک هنوز گوشه چشمانش بازی می کردند.

فهمیدم ... نه! دیدم که لبش را به دندان می گیرد، ولی فقط یک کلمه جوابم را داد:

- ولش کن ...

چند روز بعد دوستان خبر آوردند:

"غلام رضا مدنی" از بچه های گردان تخریب ... آسمانی شد.
 
 
 
*وبلاگ "خاطرات جبهه" / حمید داوودآبادی

ارسال به دوستان
انتشار یافته: ۱۲
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
......................
Iran (Islamic Republic of)
۱۰:۵۹ - ۱۳۹۰/۰۹/۲۰
1
114
روحش شاد و یادش گرامی باد .
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۱:۲۱ - ۱۳۹۰/۰۹/۲۰
1
74
اینطور ننویس
دیوانه شدم...
حسن
Iran (Islamic Republic of)
۱۱:۲۴ - ۱۳۹۰/۰۹/۲۰
1
89
روحش شاد............
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۱:۲۴ - ۱۳۹۰/۰۹/۲۰
1
100
درجات اعلی بهشت نصیبش باد
arash
Germany
۰۷:۳۲ - ۱۳۹۰/۰۹/۲۱
1
47
روحشان شاد.
گذر زمان را ببين حالا جانبازي و سحرخيزي و ايثار خلاصه شده در صف هاي خريد سكه و ...
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۰۸:۱۱ - ۱۳۹۰/۰۹/۲۱
1
76
بازم چاپ نکن ولی بازم میگیم :
مملکتی که یه همچین دسته گل هایی داره، فرشته هایی که خیلی خیلی کم هستن.....این مملکت انتظار دزدی، اختلاس 3000 میلیاردی، فقر، فلاکت و انزوا رو نداره.......
ورود کد امنیتی
captcha
مسکن غیرقابل خرید شد؛ دولت زمین‌ها را نگه داشته است سریال گرانی لبنیات ادامه دارد؛ قیمت شیر و ماست رکورد زد تعطیلی دولت آمریکا پایان یافت کیهان: شهردار اهواز به توصیه علما کناره‌گیری کرد افزایش نجومی قیمت برنج ایرانی؛ طارم هاشمی ۳۳۵ هزار تومان شد! چگونه مهارت کارگران می‌تواند اقتصاد کشور را متحول کند؟ اقامه نماز باران در همسایه جنوبی با حضور امیر قطر(+عکس) پاییز بیت‌کوین فرا رسید؛ زمان فروش یا فرصت خرید بزرگ؟ گزارش آسوشیتدپرس از موتورسواری زنان در ایران (+عکس): نشانه تغییرات اجتماعی / استقبال مردم / خاطره خوب دختر 38 ساله از پلیس محسن نامجو به همایون شجریان: تو «مازراتی» هستی! دیدنی های امروز؛ از شفق قطبی تا بزرگ ترین همنوازی نی انبان جهان فخرفروشی با کاپشن‌های تقلبی در کره شمالی؛ قیمت یک کاپشن معادل ۷۵۰ کیلو برنج!  بمب ساعتی در سوریه؛ چرا بریتانیا از بازگرداندن ۴۰ کودک داعشی سر باز می‌زند؟ وصال روحانی درگذشت هشدار وزیر خارجه آمریکا: دمشق سقوط کند، سوریه زمین بازی ایران می‌شود