۲۲ آبان ۱۴۰۴
به روز شده در: ۲۲ آبان ۱۴۰۴ - ۰۰:۰۵
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۱۰۹۰۶۵۶
تاریخ انتشار: ۲۱:۵۹ - ۱۰-۰۶-۱۴۰۴
کد ۱۰۹۰۶۵۶
انتشار: ۲۱:۵۹ - ۱۰-۰۶-۱۴۰۴

وقتی محمد رضا پهلوی پرسید چه کسی حکومتش را نجات می دهد و از جواب شوکه شد

وقتی محمد رضا پهلوی پرسید چه کسی حکومتش را نجات می دهد و از جواب شوکه شد
رنگ محمد رضا پهلوی یک رنگ تقریباً خرمایی کمرنگی بود یعنی کدر بود پوست صورتش برخلاف سابق که دیده بودم، و چهره‌اش هم کشیده بود.

عصرایران- مظفر بقائی کرمانی متولد ۱۲۹۱ متوفی به سال ۱۳۶۶  از فعالان سیاسی ایرانی، مؤسس روزنامه شاهد، مؤسس و رهبر حزب زحمتکشان ملت ایران و از بنیان‌گذاران جبهه ملی ایران بود. او در سال 1365 با تاریخ شفاهی هاروارد مصاحبه کرد و در آن خاطرات سیاسی خود را از دوران پهلوی ذکر کرده است. در این مجال به بخشی از مصاحبه او می پردازیم که ذکر خاطراتش از دیدار با محمدرضا پهلوی در پاییز سال ۱۳۵۷  و چند هفته بعد از جنایت ۱۷ شهریور و در زمان نخست وزیری جعفر شریف امامی است:

«جزئیات صحبت‌هایمان یادم نیست. ولی کلیاتش این است. خب روزهایی بود که دیگه تقریبا سقوط سیستم پهلوی مسلم شده بود. وقتی که من  به کاخ صاحبقرانیه تو نیاوران رسیدم محمدرضا پهلوی آمده بود تا نزدیک در که مثلاً وقتی من وارد شدم در را باز کردم وارد شدم این سه قدم تا در فاصله داشت. توی یکی از تالارهای کاخ صاحبقرانیه تالار بزرگی هست که یک شاه‌نشین دارد که پنجره‌هایش رو به باغ باز می‌شود.

 محمد رضا پهلوی با خنده گفت که «شما که هیچ پیر نشدید در این چند سال.» گفتم، «نظر لطف شمااست. شما هم شکسته نشدید.» که من هم تعارف کردم. اولاً رنگش یک رنگ تقریباً خرمایی کمرنگی بود یعنی کدر بود پوست صورتش برخلاف سابق که دیده بودم، و چهره‌اش هم کشیده بود. بعد رفتیم توی همان شاه‌نشین و نشستیم و چایی آوردند و عرض کنم که، نشستیم یک مقداری راجع به اوضاع روز صحبت کردیم. محمدرضا پهلوی خیلی به‌اصطلاح بی‌حال بود. نشسته بود همین‌طور، یک نگاه بی‌رمقی داشت. و معمولاً هم هیچ حرف نمی‌زد گاهی یک جمله می گفت.

 از مجموع صحبت‌ها به‌اصطلاح مثل این‌که مجال می‌داد که من پیشنهاد نخست‌وزیری خودم را بکنم البته نه این‌که چیزی بگوید ولی از صحبت‌ها این طور استنباط کردم. ما هم همین‌طور صحبت می‌کردیم. بعد از این صحبت‌ها محمد رضا پهلوی گفت «خوب، به نظر شما کی می‌تواند این اوضاع را در دست بگیرد و اوضاع را آرام کند؟» گفتم، «یک کسی که قدرت قوام‌السلطنه را داشته باشد.» این‌جا تنها جایی بود که چشم‌های محمدرضا پهلوی برق زد و گوش‌هایش به‌اصطلاح سیخ شد. خوش‌آمدن و بد آمدنش را نمی‌توانم بگویم ولی تکانش داد. چشم‌هایش برق زد گوش‌هایش تیز شد. دیگه نپرسید چرا قوام السلطنه ما هم بعد چند دقیقه مرخص شدیم.»

ارسال به دوستان
ورود کد امنیتی
captcha
حادثه در جاده سبزوار - نیشابور؛ انحراف اتوبوس ۲۳ مصدوم برجا گذاشت آمریکا شایعه ساخت پایگاه نظامی نزدیک غزه را رد کرد؛ «تمایلی به مشارکت نداریم» 5 نشانه که ممکن است همسر شما یک روان آزار باشد داستان تکان دهنده محمود قاتل در عصر رضاخان/ اکبر سلاخی که اشتباهی شکنجه شد و فوت کرد این معماری خاص، مکانی برای عبادت است (+عکس) وقتی افسانه به بتن تبدیل شد؛ راز ماندگاری مجتمع اورفئوس و اوریدیکه (+عکس) برگزاری همایش بزرگداشت زادروز نیما یوشیج در زادگاهش صعود کاروان ایران به رده پنجم جدول مدالی بازی‌های کشورهای اسلامی اقلیم‌شناس آمریکایی: خشکسالی ایران طبیعی نیست یادگار طلایی عاشق ترین زوج کشتی تایتانیک به فروش خواهد رسید/ زنی که عشق واقعی را نشان داد سپاه: شهادت یکی دیگر از بسیجیان مصدوم شده در حمله تروریستی جاده خاش - زاهدان چالش اوسمار برای لیست مازاد پرسپولیس؛ ۱+۵ مسابقه تا جراحی زمستانه سید حسن خمینی: انتخاب ممدانی؛ نمونه‌ای از بیداری فرهنگی در جهان غرب است شکار جزئیات سبز در جنگل های بارانی اکوادور (+عکس) سرنوشت تلخ ستاره سابق استقلال در تراکتور؛ مهرداد محمدی در لیست مازاد اسکوچیچ؟